شاید بعضی از خوانندگان به خاطر داشته باشند که من چند ماه پیش یک مینیکامیون برقی ارزان از علیبابا خریدم. من این را میدانم چون از آن زمان تقریباً هر روز ایمیلهایی دریافت میکنم که میپرسند آیا وانت برقی چینی من (که برخی به طنز آن را F-50 من مینامند) رسیده است یا نه. خب، حالا بالاخره میتوانم جواب بدهم: «بله!» و آنچه را که دریافت کردهام با شما به اشتراک بگذارم.
من اولین بار این کامیون را وقتی کشف کردم که داشتم در سایت علیبابا دنبال یک پیشنهاد ویژه برای ستون هفتگی «ماشینهای برقی عجیب هفته علیبابا» میگشتم.
من یک کامیون برقی با قیمت ۲۰۰۰ دلار پیدا کردم و به نظر بینقص میآمد، فقط نسبت تبدیلش حدود ۲:۳ بود. فقط ۲۵ مایل در ساعت سرعت دارد. و فقط یک موتور با قدرت ۳ کیلووات دارد. و شما باید هزینه اضافی برای باتری، حمل و نقل و غیره بپردازید.
اما گذشته از همه این مشکلات کوچک، این کامیون احمقانه به نظر میرسد، اما جالب است. کمی کوچک اما جذاب است. بنابراین من مذاکرات را با یک شرکت بازرگانی (یک شرکت کوچک به نام ChangLi که برخی از واردکنندگان آمریکایی را نیز تأمین میکند) آغاز کردم.
من توانستم کامیون را به یک سکوی تاشو هیدرولیکی، تهویه مطبوع و یک باتری عظیم (برای این کامیون کوچک) لیتیوم-یون ۶ کیلووات ساعتی مجهز کنم.
این ارتقاها حدود ۱۵۰۰ دلار علاوه بر قیمت پایه برایم هزینه داشت، به علاوه باید ۲۲۰۰ دلار ناقابل هم برای هزینه حمل و نقل بپردازم، اما حداقل کامیونم در راه است تا من را سوار کند.
به نظر میرسد فرآیند حمل و نقل زمان زیادی طول میکشد. در ابتدا همه چیز خوب پیش رفت و چند هفته پس از پرداخت، کامیون من به سمت بندر حرکت کرد. چند هفته دیگر هم معطل ماند تا اینکه به کانتینر تبدیل و روی کشتی بارگیری شد و سپس، شش هفته بعد، کشتی به میامی رسید. تنها مشکل این است که کامیون من دیگر روی آن نیست. اینکه کجا رفته، هیچ کس نمیداند، من روزها را صرف تماس با شرکتهای حمل و نقل، شرکتهای لجستیک، کارگزار گمرک و شرکتهای تجاری چینی کردم. هیچ کس نمیتواند این را توضیح دهد.
در نهایت، شرکت بازرگانی چینی از طریق شرکت حمل و نقل طرف خودشان مطلع شد که کانتینر من در کره تخلیه و به یک کشتی کانتینری دوم بارگیری شده است - آب در بندر به اندازه کافی عمیق نبود.
خلاصه داستان این بود که کامیون بالاخره به میامی رسید، اما بعد از آن چند هفته دیگر در گمرک گیر کرد. وقتی بالاخره از آن طرف گمرک بیرون آمد، ۵۰۰ دلار دیگر به کسی که در Craigslist پیدا کرده بودم، پرداختم که با یک کامیون کفی بزرگتر، یک کامیون جعبهای را به ملک پدر و مادرم در فلوریدا برد، جایی که ویل خانه جدیدی برای خودش ساخت.
قفسی که او را در آن حمل میکردند، فرورفتگی داشت، اما کامیون به طرز معجزهآسایی سالم ماند. در آنجا کامیون را از بستهبندی خارج کردم و با کمال میل، دستگاه سنگزنی را از قبل بارگیری کردم. در نهایت، جعبهگشایی با موفقیت انجام شد و در اولین سواری آزمایشیام، متوجه چند ایراد در ویدیو شدم (البته پدر و همسرم که برای تماشای نمایش آنجا بودند، خیلی زود داوطلب شدند تا آن را آزمایش کنند).
بعد از یک سفر طولانی به دور دنیا، از اینکه این کامیون چقدر خوب بود، شگفتزده شدم. فکر میکنم آماده شدن برای یک کامیون تصادف کرده به پایین آوردن انتظاراتم کمک میکند، به همین دلیل است که وقتی کامیون تقریباً کاملاً فرو رفت، شوکه شدم.
اگرچه موتور ۳ کیلوواتی و کنترلکننده اوج ۵.۴ کیلوواتی به آن قدرت کافی در سرعتهای پایین برای جابجایی در اطراف خانه پدر و مادرم میدهند، اما خیلی قدرتمند نیست. حداکثر سرعت آن فقط ۴۰ کیلومتر در ساعت است، اما من هنوز به ندرت در زمینهای ناهموار اطراف مزارع به این سرعت میرسم - بعداً بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
سطل زباله خیلی خوبه و من ازش خیلی استفاده میکنم، زبالههای حیاط رو از روی زمین جمع میکنم و به محل دفن زباله برمیگردونم.
خود کامیون تا حدودی خوب ساخته شده است. این کامیون دارای پنلهای بدنه تمام فلزی، شیشههای برقی با ریموت و یک پکیج کامل روشنایی قفلدار شامل چراغهای راهنما، چراغهای جلو، چراغهای نورافکن، چراغهای عقب، چراغهای دنده عقب و موارد دیگر است. همچنین یک دوربین دنده عقب، قفسهها و قابهای بار فولادی، شارژرهای قدرتمند، برفپاککنهای مایع شوینده و حتی یک کولر گازی نسبتاً قدرتمند (که در فلوریدای گرم و مرطوب آزمایش شده است) نیز وجود دارد.
شاید کل این وسیله به یک ضد زنگزدگی بهتر نیاز داشته باشد، چون بعد از ماهها سفر دریایی طولانی، در چند جا کمی زنگزدگی دیدهام.
قطعاً یک ماشین گلف نیست - یک وسیله نقلیه کاملاً سرپوشیده است، البته کندتر. من بیشتر در خارج از جاده رانندگی میکنم و به دلیل سیستم تعلیق ناهموار، به ندرت به حداکثر سرعت 40 کیلومتر در ساعت (25 مایل در ساعت) نزدیک میشوم، اگرچه برای تست سرعت کمی در جاده رانندگی کردم و تقریباً دقیقاً به سرعت وعده داده شده 25 مایل در ساعت/ساعت رسید.
متأسفانه، این خودروها و کامیونهای چانگلی مجوز تردد در جاده را ندارند و تقریباً همه خودروهای برقی محلی (NEV) یا خودروهای کمسرعت (LSV) در چین ساخته نمیشوند.
نکته این است که این خودروهای برقی با سرعت ۲۵ مایل در ساعت در دسته خودروهای مورد تایید فدرال (LSV) قرار میگیرند و باور کنید یا نه، استانداردهای ایمنی وسایل نقلیه موتوری فدرال در واقع در مورد آنها اعمال میشود.
من قبلاً فکر میکردم تا زمانی که خودروهای NEV و LSV بتوانند تا سرعت ۲۵ مایل در ساعت حرکت کنند و چراغ راهنما، کمربند ایمنی و غیره داشته باشند، ممکن است در جاده قانونی باشند. متأسفانه، اینطور نیست. قضیه از این هم سختتر است.
این خودروها در واقع باید فهرست بلندی از الزامات، از جمله استفاده از قطعات DOT، را برآورده کنند تا بتوانند به صورت قانونی در جاده تردد کنند. شیشه باید در یک کارخانه شیشهسازی ثبتشده توسط DOT ساخته شود، دوربین دید عقب باید در یک کارخانه ثبتشده توسط DOT ساخته شود و غیره. رانندگی با سرعت ۲۵ مایل در ساعت با کمربند ایمنی بسته و چراغهای جلو روشن کافی نیست.
حتی اگر این خودروها تمام اجزای مورد نیاز DOT را داشته باشند، کارخانههایی که آنها را در چین میسازند باید در NHTSA ثبت شوند تا خودروها به طور قانونی در جادههای ایالات متحده تردد کنند. بنابراین، در حالی که چندین شرکت آمریکایی در حال حاضر این خودروها را به ایالات متحده وارد میکنند، برخی از آنها به دروغ ادعا میکنند که این خودروها قانونی هستند زیرا با سرعت ۲۵ مایل در ساعت حرکت میکنند، متأسفانه ما در واقع نمیتوانیم این خودروها را ثبت یا وارد کنیم. این خودروها در جادهها تردد میکنند. هم تولید این محصولات در ایالات متحده و هم راهاندازی یک کارخانه مطابق با DOT در چین که بتواند در NHTSA ثبت شود، نیاز به تلاش قابل توجهی دارد. شاید به همین دلیل باشد که Polaris GEM با سرعت ۲۵ مایل در ساعت و ۴ سرنشین به یک باتری سرب-اسید ۱۵۰۰۰ دلاری نیاز دارد و هیچ در و پنجرهای ندارد!
شما اغلب آنها را با قیمت حدود ۲۰۰۰ دلار در سایتهای خرید علیبابا و دیگر سایتهای خرید چینی خواهید دید. هزینه واقعی در واقع بسیار بیشتر است. همانطور که اشاره کردم، من مجبور شدم ۱۰۰۰ دلار برای باتری بزرگ، ۵۰۰ دلار برای ارتقاء به انتخاب خودم و ۲۲۰۰ دلار برای ارسال از طریق دریا به آن اضافه کنم.
از طرف آمریکا، مجبور شدم حدود ۱۰۰۰ دلار دیگر هم بابت هزینههای گمرکی و کارگزاری و همچنین مقداری هزینه ورود به کشور اضافه کنم. در نهایت ۷۰۰۰ دلار برای کل مجموعه و کلی چیزهای دیگر پرداخت کردم. این قطعاً بیشتر از چیزی است که انتظار داشتم. وقتی سفارش را ثبت کردم، امیدوار بودم از ضرر ۶۰۰۰ دلاری جلوگیری کنم.
در حالی که برخی ممکن است قیمت نهایی را گزاف بدانند، گزینههای دیگر را نیز در نظر بگیرید. امروزه، یک ماشین گلف سرب-اسید بیکیفیت حدود ۶۰۰۰ دلار قیمت دارد. قیمت ناتمام آن ۸۰۰۰ دلار است. در محدوده ۱۰ تا ۱۲۰۰۰ دلار بسیار خوب است. با این حال، تنها چیزی که دارید یک ماشین گلف است. حصار ندارد، به این معنی که خیس خواهید شد. تهویه مطبوع ندارد. سرایدار ندارد. در قفل نشده بود. پنجره (برقی یا غیره) ندارد. صندلیهای سطلی قابل تنظیم ندارد. سیستم اطلاعات سرگرمی ندارد. دریچه ندارد. محفظه کامیون کمپرسی هیدرولیک ندارد و غیره.
بنابراین، اگرچه برخی ممکن است این را یک ماشین گلف مجلل بدانند (و باید اعتراف کنم که تا حدودی حقیقت دارد)، اما هم ارزانتر است و هم کاربردیتر از یک ماشین گلف.
با اینکه کامیون غیرقانونی است، اما حالم خوب است. من آن را برای این منظور نخریدهام و البته هیچ تجهیزات ایمنی هم ندارد که موقع ترافیک با خیال راحت از آن استفاده کنم.
در عوض، این یک کامیون کار است. من از آن به عنوان یک کامیون کشاورزی در ملکشان استفاده خواهم کرد (یا به احتمال زیاد والدینم بیشتر از من از آن استفاده خواهند کرد). در چند روز اول استفاده، ثابت شد که برای این کار بسیار مناسب است. ما از آن روی زمین برای جمع آوری شاخه های افتاده و آوار، حمل جعبه ها و تجهیزات در اطراف ملک استفاده کردیم و فقط از سواری لذت بردیم!
مطمئناً از UTV های بنزینی بهتر عمل میکند چون هیچوقت لازم نیست باک آن را پر کنم یا اگزوز را خفه کنم. همین موضوع در مورد خرید یک کامیون سوخت قدیمی هم صدق میکند - من ماشین برقی کوچک و سرگرمکنندهام را ترجیح میدهم که هر کاری را که نیاز دارم فوراً انجام میدهد.
در این مرحله، من برای شروع اصلاح کامیون هیجانزدهام. این در حال حاضر پایه خوبی است، اگرچه هنوز باید روی آن کار شود. سیستم تعلیق خیلی خوب نیست و مطمئن نیستم که چه کاری میتوانم انجام دهم. کمی فنرهای نرمتر میتواند شروع خوبی باشد.
اما من روی چند مورد اضافی دیگر هم کار خواهم کرد. کامیون میتواند به یک عملیات زنگزدگی خوب نیاز داشته باشد، بنابراین این یک بخش دیگر برای شروع است.
من همچنین به نصب یک پنل خورشیدی کوچک روی بالای کابین فکر میکنم. حتی پنلهای نسبتاً کممصرف مانند پنلهای ۵۰ واتی هم میتوانند کاملاً کارآمد باشند. با فرض اینکه یک کامیون راندمان ۱۰۰ وات بر مایل داشته باشد، حتی چند مایل استفاده روزانه در اطراف خانه را میتوان با شارژ غیرفعال خورشیدی کاملاً جبران کرد.
من آن را با ژنراتور خورشیدی Jackery 1500 آزمایش کردم و دریافتم که میتوانم با استفاده از یک پنل خورشیدی ۴۰۰ واتی، شارژ ثابتی از خورشید دریافت کنم، اگرچه این کار نیاز به کشیدن واحد و پنل یا راهاندازی یک سیستم نیمه دائمی در جایی در همان نزدیکی دارد.
همچنین میخواهم چند پایه به سکوی بالابر اضافه کنم تا والدینم بتوانند سطلهای زباله خود را بلند کنند و آنها را مانند یک جاده روستایی از طریق مسیر ورودی خانه به جاده عمومی ببرند تا زبالهها را جمعآوری کنند.
تصمیم گرفتم یک نوار مسابقهای روی آن بچسبانم تا چند مایل در ساعت بیشتر سرعت بگیرم.
چند وسیلهی جالب دیگر هم در لیستم دارم. یک رمپ دوچرخه، یک رادیو آماتور و شاید یک اینورتر AC تا بتوانم چیزهایی مثل ابزارهای برقی را مستقیماً از باتری ۶ کیلووات ساعتی یک کامیون شارژ کنم. اگر ایدهای دارید، پذیرای پیشنهادات شما هستم. در بخش نظرات با من همراه باشید!
حتماً در آینده بهروزرسانی خواهم کرد تا بدانید مینیکامیون من در طول زمان چگونه عمل میکند. در این بین، شما را در جاده (کثیف) ملاقات خواهم کرد!
میکا تول (Mika Toll) از علاقهمندان به وسایل نقلیه الکتریکی شخصی، عاشق باتری و نویسندهی کتابهای پرفروش آمازون با عنوانهای «باتریهای لیتیومی DIY»، «انرژی خورشیدی DIY»، «راهنمای کامل دوچرخه برقی DIY» و «مانیفست دوچرخه برقی» است.
دوچرخههای برقی که در حال حاضر دوچرخهسواران روزانهی میکا را تشکیل میدهند عبارتند از Lectric XP 2.0 با قیمت ۹۹۹ دلار، Ride1Up Roadster V2 با قیمت ۱۰۹۵ دلار، Rad Power Bikes با قیمت ۱۱۹۹ دلار و Priority Current با قیمت ۳۲۹۹ دلار. اما این روزها این لیست دائماً در حال تغییر است.
زمان ارسال: مارس-03-2023